zhemul

به ديدارم بيا هر شب در اين تنهايي تنها و تاريک خدا مانند دلم تنگ است

<$BlogDateHeaderDate$>

امروز دیگه واقعا اومدن بهار رو با تمام وجودم حس کردم
به به به عجب هوایییییییییییییییییییییی
امروز ر�تم تو حیاط تا چشمم به توت عزیزم (آخه چون خودم کاشتمش خیلی دوستش دارم)
ا�تاد کلی ذوقیدم یه عالمه جونه زده بود بعد از اینکه کلی بوسش کردم و واسش تو عزیز دلمی خوندم
چشمم به بقیه درختا ا�تاد وااااااااااااااای اون یکی رو گل داده ولی نه مثل هر سال خیلی کم
شاید هم چون من توتمو بیشتر بوس میکنم ناراحت شده:( نمیدونم!!!!!!!!!!!!!!!
باشه اصلا همشون عزیز دلم هستن
آخ جون بهاررررررررررررر اومد.





 

<$BlogDateHeaderDate$>

شهرزاادددددد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آقا بعد از قرنی یه اکونت 5 ساعته گر�تم هر چقدر است�اده می کنم تمام نمی شه
روز اول که گر�تم شهرزاد گ�ت مطمینم تا شب تمامش می کنی حالا دو روزه تا وصل می شم
میاد میگه ااااااااا این همون کارت هستش تا امشب اومدم وصل بشم که شهرزاد : بعععععییییییییید می دونم
وصل شی ولی تا چشمش به اون دوتا کامپیوتر پایین ا�تاد گ�ت:ههههههههههههههههههههههههههههه(به همین بزرگی)
این هههههههههههههههههههههههههههههه گ�تن همانا و من�جر شدن کامپیوتر همانا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
باور نمی کنید نه؟ خوب آگه چشمای منو می دیدید حتما باور می کردید(اونقدر چشام از شدت تعجب گرد شده که همه چیزو گرد می بینم!!!




 

<$BlogDateHeaderDate$>

امروز ظهر ساعت 2 با لونا و سمیه ر�تیم سونا
کلی خوش گذشت کلی هم اذیت کردیم
البته کلی هم غر زدیم وغر شنیدیم به خدا من اونجا به چیزی دست نزدم
ولی هر جا که می ر�تیم یه ات�اقی می ا�تاد
اول که وارد شدیم یه خانومی گ�ت که کارت داره ما هم از کارت اون است�اده کنیم که
وقتش هم داشت تمام می شد ولی مسئول اونجا �همید و داد داد داد... که نمی شه
بعد هم بلیط گر�تیمو ر�تیم.کنار سونا که رسیدیم یه تعداد زیادی کینگ کنگ دیدیم
سمیه هم با دیدن اونا شروع کرد به غر زدن که اینا خیلی چاق هستن و............
بعدش ر�تیم داخل یه عالمه بخاااااااار (که �کر کنم دستگاشون خراب شده بود و زیاد از حد
بخار داشت)بعد از 2 دقیقه که اونجا بودیم ر�تیمو شروع کردیم به خوردن بعدشم یه خواب خوب می چسبید
ولی تو سونا....
یه مدت اونجا الا�(علا� ) بودیم بعدش هم ر�تیم استخر
کلی هم اونجا بالا پایین پریدیم نمی دونید آبه چطور موج می زد:))چقدرصدا کردیم
بعدش هم محترمانه دوباره ر�تیم سونا چون اگه 2 دقیقه دیگه می موندیم با کتک می داختنمون بیرون:))))
ساعت 6 دیگه حسابی از پا دراومدیم ر�تیم دوش بگیریم که زحمتو کم کنیم
ولی هر چقدر ایستادیم هر چقدر در زدیم کسی از حمام بیرون نیومد
ک یه د�عه سمیه گ�ت تا 3 میشمارم اگه در نیومدین
درو باز میکنم همشون اومدن بیرون و می خندیدن حالا موقع دوش گر�تن لونا که حسابی جو گر�ته بودش
داشت واسه ما بلند بلند آواز می خوند(اونجا رو با دستشویی خونشون اشتباه گر�ته بود:)))
بعدش هم اومدیم بیرون و یه مقدار پیاده روی کردیم وحر� زدیم
جای همتون خالی بود خییییییییلی مخصوصا میترا و شهرزاد






 

دیروز یه نامه از دوستم داشتم که پستچی لط� کرده بود و اونو وسط یه عالمه آب انداخته بود!!!
نمی دونید با چه ذوقی نامه رو باز کردم اولش که کلی ذوق زده شدم چون نوشته بود کارشناسی
قبول شده ولی بقیه نامش همه اون ذوقزدگی رو از بین برد اصلا باورم نمی شد داشتم شاخ در می آوردم
آخه مگه می شه!!!!!!!!! چرا؟؟!!!
زهرا یکی یه دونست مامان و باباش هم کلی دوستش داشتن ولی حالا...حالا قراره مامان و باباش از هم جدا بشن
اون هم به خاطر چیییییییییییی...
یه مدت پیش چون چک باباش پاس نشده بود اونو گر�ته بودن نمی دونید خودشو مامانش چه حالی داشتن
خلاصه وسایل خونشونو �روختن تا باباش آزاد بشه حالا که آزاد شده به جای تشکر
ر�ته از خانمش شکایت کرده که بدون اجازه من وسایل زندگیمو �روخته!!!!!!!!! بخوره تو سرت
وسایل زندگیت کدوم زندگیییییییییییییییییی؟
آدم هم تا این حد پر رو آخه مگه می شه؟؟؟!!!





 


zhiivar


آبـی
Mr HEX
MONA No.1
شيرازی ها
مهرستان سرسپرده




نامه بدين
 آرشيو



Persian Tools
Siah Sepid, Persian Electronic Magazine

This page is powered by Blogger, the easy way to update your web site.