zhemul

به ديدارم بيا هر شب در اين تنهايي تنها و تاريک خدا مانند دلم تنگ است

<$BlogDateHeaderDate$>

هواشناسی امروز شیراز:
هوا آ�تابی , کمی تا قسمتی ابری , همراه با ریزش بر� و باران , شاید هم طو�انی و.................
لط�ا هیچ گونه شک وتردیدی در وضع هواشناسی نداشته باشید:)
خوش باشید



 

<$BlogDateHeaderDate$>

قدرت خدا این بچه ها هم بعضی وقتها یه چیزایی می گن که شاخای ادم در میاد.
به دختر خاله ام(موهبت)کاغذ دادم نقاشی بکشه ؛ میگه اها خوب شود حالا می شینم تحقیییییییق می نویسم اون هم با موضوع خ��������������اش!!!
بعد هم برگشو خطکشی کرده وشروع کرده به نوشتن.اون هم چه نوشتنی من که عمرا نمی تونم اونجوری جمله بندی کنم.
یه قسمتش نوشته بود خ�اش خونخوار است. �رهاد که داشت اینو می خوند گ�ت همهء خ�اشها که خونخوار نیستند, موهبت نذاشت حر�ش تمام بشه گ�ت : من دارم در مورد خونخوارهاش تحقیق می کنم!!!!!!!!!(الان شاخام به حدی بزرگ شدن که رو سرم احساس سنگینی می کنم)
حالا هم داره نقاشی می کشه (وای خدا باز هم یه شاخ دیگه.........)
ای بابا 2 ساعت دیگه اینجا بمونه به کلی از خودم نا امید می شم
خوش باشید ومحقق ونقاش



 

من و سمیه همیشه با هم می ریم کلاس البته بعد از کلی انتظار که برای اومدنش می کشم.
چند وقت پیش پس از طی کلی راه به دانشگاه رسیدیم جلوی در ورودی , حدود 7/8 تا پسر ایستاده بودند سمیه هم همچین خودشو گر�ته بود که انگار از دماغ �یل ا�تاده) من هم به قول خودش براش وراجی می کردم وغر می زدم و تند تند راه می ر�تیم یک لحظه احساس کردم کسی کنارم نیست , پشت سرمو نگاه کردم دیدم بعله سمیه به یک عدد پایه کولر که جلوش سبز شده برخورد کرده , پسرا هم داشتن می خندیدند من هم نتونستم جلوی خندمو بگیرم و بلند بلند تا کلی وقت می خندیدم .
این هم خاطره ثبت شده در د�تر من توسط سمیه:
20/8/81
ساعت: 4:15
ا�سانه لجباز ویک دنده که با حر� زدنش اعصاب من را به هم می ریزد , روزی که با وراجی او من به میله های کولر اصابت کردم . ا�سانه اگر از من می شنوی برو کلاس خوش اخلاقی " آخرش هم نوشته : جدی نگیر"
خوش باشید



 

<$BlogDateHeaderDate$>




 


zhiivar


آبـی
Mr HEX
MONA No.1
شيرازی ها
مهرستان سرسپرده




نامه بدين
 آرشيو



Persian Tools
Siah Sepid, Persian Electronic Magazine

This page is powered by Blogger, the easy way to update your web site.